محل تبلیغات شما

چند سال پیش با یک گروه رفتم کوه، شب همه دور آتیش بودن،  یک نفر رفته بود غذا درست میکرد،  تعجب کردم!!!!  بهشون گفتم کسی نمی ره کمک به ایشون  برای درست کردن غذا ؟

خندیدن و گفتن " به راحتی" : اون همیشه این کارو میکنه ولش کن!!!

شگفت زده و خشمگین شدم ، بلند شدم رفتم و کمکش کردم.

چند وقت بعد فهمیدم  یه جورایی داشتن از این بنده خدا بیگاری می کشیدن  می نشستن  می خندیدن  هیچ کاری هم نمی کردن  و مطمئن بودن که سر موقع غذاشونم آمادست.

نتیجه اخلاقی داستان:

اگر یکی داره از روی سادگی و مهربونی  بهتون محبت میکنه و برای شما کاری انجام میده که شاد بشین، که خودشم شاد میشه،  فکر نکنین نادون و بی عقله، اون تنها نمیخواد اصلش رو فراموش کنه 

شما هم دیگه نامرد نباشین لطفا


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها